- دیر یاب
- آنچه که دشوار بدست آید صعب الوصول مقابل زود یاب
معنی دیر یاب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کندی، بلادت، دیر فهمی
آنچه که مدتی دراز بکشد طولانی
آنچه دیر پیدا شود، آنچه به دشواری به دست آید
کاتوزی، روحانی
آنچه درد کند، متالم
یار و یاور و مددکار دین
زمان قدیم مدت دراز، دیر وفت بی موقع
پرده ایست از موسیقی
مدت متمادی دور و دراز زمان پیشین
یابنده عدل، انصاف جوینده، انصاف دیده، انصاف جسته
درباره به راستای اینک با عنان تونهادم این مکرمت را که به راستای من کردی درباره در موضوع راجع به توضیح لازم الاضافه است
طویل، دراز، پردوام
درباره، در این باره
تیز فهم، سریع الانتقال
دیریازنده، دراز، طولانی، برای مثال پراندیشه بود آن شب دیریاز / چوخورشید بنمود تاج از فراز (فردوسی - ۲/۸)
آن چه که مدتی دراز بکشد، کهن، قدیمی
آب زیادی که محوطه وسیعی را فرا گرفته و باقیانوس راه دارد بحر. یا دریای اخضر اخضر، (تصوف) هستی وجود